علارغم واژه ” دو قطبي ” که در نام اين بيماري بکار رفته است ، لازم نيست فرد هر دو دوره افسردگي و مانيا را تجربه کند و در مواردي فرد فقط دوره هاي مانيا را تجربه مي کند .
فاز مانيا : به مدت حداقل يک هفته و به طور مداوم ، بيمار علاوه بر خلق شديدا سر خوش و يا عصباني علايم زير را نيز تجربه کند ؛
· افزايش شديد اعتماد به نفس و خود بزرگ بيني .
· پر حرفي شديد و حرف زدن سریع .
· پرش افکار ( فرد مدام موضوع صحبت خود را تغيير مي دهد ) .
· حواسپرتي .
· فعاليتهاي پر خطر .
· پرخشگري کلامي يا فيزيکي .
· ولخرجي شديد يا دست و دلبازي هاي بي مورد .
· افزايش ميل جنسي .
· کاهش شديد عملکرد .
· افزايش فعاليتهاي جسمي : ( فرد به طور خستگي ناپذيري کار مي کند و يا مسيرهاي بسيار طولاني را پياده طي ميکند) .
· کاهش نياز به خواب : با وجود ميزان بسيار کم خواب در شبانه روز ، فرد احساس سر حالي مي کند .
فاز افسردگي :
· خلق افسرده به صورت احساس غمگيني و يا بي حوصلگي .
· لذت نبردن از انجام فعالیتهایی که قبلا لذت بخش بوده اند .
· کاهش يا افزايش وزن .
· پر خوابي يا کم خوابي .
· کندي حرکات يا بي قراري شديد .
· خستگي يا کاهش انرژي .
· احساس بي ارزشي و يا احساس گناه .
· کاهش تمرکز .
· افکار مکرر در مورد مرگ و يا افکار خودکشي .
اختلال دو قطبي نوع يک : فرد دوره هايي از فاز مانيا را ، با يا بدون فاز افسردگي ، تجربه مي کند .
اختلال دو قطبي نوع دو : فرد دوره هايي خفيف مانيا (هايپو مانيا) را به همراه فاز افسردگي تجربه مي کند .
ساير علايم و نشانه هاي اختلال دو قطبي:
1- سايکوز (روانپريشي) :در طول هر دو فاز، فرد ممکن است دچار هذيان گويي شود ، اعتقادات عجيبي پيدا کند و بر اساس آنها عمل کند ، به عنوان مثال بيمار در فاز مانيا اعتقاد پيدا مي کند که او يک مامور مخفي است و بدليل توانايي هاي زيادي که دارد براي انجام يک ماموريت سري انتخاب شده است . يا اينکه فرد دچار بدبيني شديدي مي شود ، بطور مثال اعتقاد پيدا مي کند که ديگران قصد کشتن او را دارند و در غذاي او سم ريخته اند . در موارد بدبيني شديد، احتمال آسيب رساندن به ديگران وجود دارد . در فاز افسردگي شديد احتمال دارد بيمار دچار احساس گناه بي مورد شود ، به عنوان مثال فرد خود را عامل بدختي در دنيا بداند . در هر دو قطب اختلال ( افسردگی و مانیا ) ، بيمار ممکن است انواع توهم ها را تجربه کند (مانند توهم شنوايي ، بينايي يا غيره ) .
2- تغييرات فصلي: در نوع فصلي فرد ممکن است تغيييرات خلقي را در يک فصل خاص تجربه کند به عنوان مثال در فصل پاييز ، علائم افسردگي شخص عود کند .
3- پس از زايمان : در اين موارد مادر پس از زايمان دچار علايم افسردگي يا مانيا مي شود . احتمال اين نوع از بيماري در افرادي که سابقه قبلي يا خانوادگي اختلال دوقطبي را دارند بيشتر است .
در صورت عدم درمان اختلال دو قطبي پس از زايمان ، احتمال عود مجدد در بارداري و زايمان بعدي افزايش مي يابد .
علل اختلال دو قطبي:
بيولوژيک : تغييرات در عملکرد و ساختار مغز ، عدم تعادل در ناقلهاي شيميايي مغز و هورمونها در مبتلايان به اختلال دو قطبي ، مشاهده شده است.
ژنتيک : احتمال بروز اختلال دو قطبي در وابستگان درجه اول افراد مبتلا ، بيشتر است .
محيط : استرس و اضطرابهاي دوران کودکي ، حوادث تلخ در تمامي سنين ، مصرف مواد محرک ، مخدر و الکل در بروز اين اختلال نقش دارند .
درمان:
با توجه به عوارض شديد اين اختلال مانند ؛ خودکشي ، آسيب به خود و ديگران ، اختلال شديد در کار و زندگي روزمره ، مشکلات قانوني ، اختلافات شديد بين فردي ، هر چه زودتر بايد درمان دارويي و غير دارويي آغاز گردد . در مواردي که احتمال آسيب به خود و يا ديگران وجود دارد و يا در مواردي که کنترل سرپايي امکان پذير نمي باشد ، بستري کردن بهترين اقدام است .
درمان دارويي : داروهاي متعددي مانند تثبيت کننده هاي خلق ، ضد افسردگي ، ضد سايکوز ، بصورت خوراکي و تزريقي وجود دارند که تحت نظر روانپزشک تجويز مي گردند .
ساير درمانها : انواع رواندرماني حمايتي و مشاوره فردي - گروهي ، آموزش به بيمار و خانواده در مورد بيماري و نحوه بر خورد با بيمار ، در کناردرمان دارويي بسيار موثر هستند .
شوک الکتريکي : در موارد اورژانس مانند نوع شديد ، افکار جدي خودکشي ، نوع مقاوم به درمان دارويي ، ابتلا به اختلال دو قطبي در بارداري يا شيردهي ، شوک الکتريکي بسيار موثر است.
نویسنده :
دکتر مینا اسدی
دکتر سید رضا مهدوی